مقدمه

امروزه مدیریت زنجیره تامین به یکی از مهمترین دغدغه های مدیران مبدل شده است تا آنجا که در هر محفل علمی مرتبط با حوزه مدیریت، برنامه ریزی، تولید، توزیع، اطلاعات، لجستیک و … از مدیریت زنجیره تامین مکرراً یاد می شود. به همین علت، مکانیابی تسهیلات به عنوان یکی از تصمیمات و مسائل مطرح در سطح استراتژیک مدیریت زنجیره تامین، از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. این موضوع ما را بر آن داشت که در این مجموعه سرفصلی را برای بررسی جایگاه مکانیابی تسهیلات در مدیریت زنجیره تامین و تحلیل ارتباط بین آن ها در نظر بگیریم.

مدیریت زنجیره تامین

با توجه به تحقیقات صورت گرفته، در مراجع مختلف تعاریف بسیاری را می توان برای مفهوم مدیریت زنجیره تامین یافت. که در ادامه تعریفی از Harland برای مدیریت زنجیره تامین ارائه می نماییم.

Supply Chain Management (SCM) is the management of a network of interconnected businesses involved in the ultimate provision of product and service packages required by end customers (Harland, 1996)

مدیریت زنجیره تامین عبارت است از مدیریت یک شبکه از کسب و کارهای به هم متصلی که در تولید کالا و خدماتِ مورد نیاز مشتری نهایی فعالیت می نمایند (Harland-1996).

شکل زیر نمایش دهنده یک شبکه زنجیره تامین و موجودیت های مختلف آن است. مدیریت زنجیره تامین، مدیریت سه جریانِ مواد، اطلاعات و پول در طول این زنجیره است. در واقع مدیریت زنجیره تامین تمامی حرکت ها و انبارش های مواد، موجودی در جریان کار و محصول نهایی را از نقطه تولید تا نقطه مصرف پوشش می دهد.

نمایشی از یک زنجیره تامین و موجودیت های مختلف آن

انواع مسائل در حوزه مدیریت زنجیره تامین

انواع مسائلی که امروزه در حوزه مدیریت زنجیره تامین مطرح می باشند به شرح ذیل می باشند و ترکیب مناسب این موارد یا همان «استراتژی مدیریت زنجیره تامین» سبب خواهد شد که حداقل هزینه (یا هر تابع هدف دیگری نظیر ریسک زنجیره تامین، انعطاف پذیری زنجیره تامین، سرعت پاسخگویی در زنجیره تامین و بسیاری توابع هدف دیگر) در زنجیره تامین فراهم شود. به عبارت دیگر اهداف مورد نظر تصمیم گیرندگان تعیین کننده استراتژی مطلوب در زنجیره تامین خواهد بود.

  • پیکره بندی شبکه توزیع (Distribution Network Configuration)
  • استراتژی توزیع (Distribution Strategy)

پیکره بندی شبکه توزیع

تعداد، مکان و وظایف تامین کنندگان، تسهیلات تولید، مراکز توزیع، انبارها، نقاط توزیع و مشتریان.

مطالب مشابه  مکانیابی تسهیلات رقابتی (Competitive Facility Location): حالات خاص مسئله تصاحب بیشینه (بخش نهم)

استراتژی توزیع

تصمیم گیری برای کنترل عملیاتی (متمرکز، غیرمتمرکز و اشتراکی)، طرح تحویل (برای مثال: انتقال مستقیم، نقطه توزیع، انتقال مستقیم جهت انبارش، توزیع حلقه ای)، سبک حمل و نقل (برای مثال جاده ای، ریلی، هوایی)، استراتژی دوباره پر کردن (Replenishment) (برای مثال کششی، فشاری و ترکیبی)، کنترل حمل و نقل (برای مثال شخصی، قراردادی)

دسته بندی فعالیت های حوزه مدیریت زنجیره تامین

دسته بندی نمودن فعالیت هایی که در حین مدیریت زنجیره تامین روی می دهند، به جهت تنوع، تعدد و همچنین ناهماهنگی و ناهمگونی در کلید واژه های مورد استفاده، الزامی است. تا به امروز چندین مدل برای دسته بندی کلیه فعالیت های مدیریت زنجیره تامین صورت پذیرفته است. به عنوان مثال SCOR یکی از این مدل ها است که توسط انجمن مدیریت زنجیره تامین توسعه و ترویج داده شده است. اما مدلی که در بین این مدل ها از استقبال بیشتری برخوردار شده است، مدلی است که توسط فوروم جهانی زنجیره تامین (Global Supply Chain Forum) توسعه داده شده است و در آن کلیه این فعالیت ها و تصمیمات را در سه سطح استراتژیک، تاکتیکال و عملیاتی دسته بندی می نماید. در این مدل تصمیمات مرتبط با مکانیابی تسهیلات، به جهت تاثیر بلند مدت آن ها و نیز هزینه زا بودن آن ها در زنجیره تامین، در سطح استراتژیک مد نظر قرار می گیرند.

طراحی زنجیره تامین و مکانیابی تسهیلات

آن چه که مسلم است، ارتباط نزدیکی بین طراحی و مدیریت جریان مواد، اطلاعات و پول با موفقیت زنجیره تامین وجود دارد (Chuopra&Meindl,2007). بنابراین وجود یک زنجیره تامین کارا و مناسب، رشد و ارتقای سازمان ها را در پی داشته و در نقطه مقابل آن طراحی ضعیف و نامناسب آن، مسلما بقای سازمان را مورد تهدید قرار خواهد داد. از این رو طراحی زنجیره تامین به عنوان یکی از مهمترین فعالیت ها در مدیریت زنجیره تامین، نظر پژوهشگران را بیش از دو دهه است که به خود مشغول نموده است و همچنان نیز حائز اهمیت پژوهشی بالایی می باشد. در این میان، طراحی شبکه توزیع (Designing Distribution Network) از جمله مهمترین فعالیت ها در طراحی سطح استراتژیک زنجیره تامین بوده (Melo et al.,2008) و این حوزه نیز نظر محققان زیادی را در طول سال های متمادی، به عنوان یک حوزه جذاب تحقیقاتی به خود جلب نموده است. تعیین مکان  و تعداد بهینه مراکز توزیع (Distribution Center) و نقاط توزیع (Distribution Point) و همچنین چگونگی تخصیص مشتریان (نقاط تقاضا) به هر یک از آن ها مهمترین مسائل در طراحی شبکه توزیع می باشد. این مسئله در زمرۀ مسائل مکانیابی گسسته تسهیلات (Discrete Facility Location) ، که یکی از زیرشاخه های اصلی در حوزه مکانیابی تسهیلات است قرار می گیرد (به تعاریف ارائه شده توسط (Melo et al.,2008)، (Amiri,2006)، (Klose&Drexl,2005)،(Current et al.,2001) و (Owen&Daskin,1998) رجوع شود.).

همان طور که قبلاً نیز اشاره شد به طور کلی مسائل مکانیابی تسهیلات به دو زیر شاخه اصلی زیر تقسیم  بندی می شود:

  • مکانیابی پیوسته تسهیلات (Continuous Facility Location)
  • مکانیابی گسسته تسهیلات (Disceret Facility Location).

تفاوت بین مکانیابی گسسته و پیوسته

در مکانیابی پیوسته تسهیلات، هم مختصات مکان های استقرار و هم مختصات نقاط ثابت، پیوسته اند. به این معنی که مکان های استقرار و نقاط ثابت در یک فضای n بعدی پیوسته قرار می گیرند. در حالی که مکانیابی گسسته بیانگر شرایطی است که در آن حداقل یکی از موارد فوق به صورت پیوسته نباشند. به جهت گسسته بودن این نوع مسائل می توان آن ها را در قالب مسائل شبکه فرمول بندی نمود.

جایگاه مکانیابی تسهیلات در مباحث زنجیره تامین

شکل زیر، جایگاه مکانیابی تسهیلات را در مباحث زنجیره تامین نمایش می دهد. لازم به ذکر است در حالت کلی، تمامی تصمیمات مربوط به مکانیابی تسهیلات زیرمجموعه طراحی شبکه توزیع نیست. به عنوان مثال، تعیین چیدمان انبار از جمله مسائل طراحی زنجیره تامین بوده ولی جایگاهی در طراحی شبکه توزیع ندارد. این گونه مسائل، در زمره مسائل مطرح در لایه تاکتیکال یا عملیاتی قرار خواهد گرفت. مسائل طراحی شبکه توزیع را در ادبیات شبکه توزیع تحت عنوان DCLP یا Distribution Center Location Problem می شناسند. با تعریف ذیل، مسئله طراحی شبکه توزیع در زمرۀ مسائل مکانیابی گسسته تسهیلات قرار می گیرد.

جایگاه مکانیابی تسهیلات در زنجیره تامین

«مسئله طراحی شبکه توزیع در یک زنجیره تامین به طور کلی عبارت است از مکانیابی کارخانه های تولیدی و انبارهای توزیع و همچنین تعیین بهترین استراتژی برای توزیع محصول از کارخانه ها به انبارها و از انبارها به مشتریان. هدف این فرآیند انتخاب تعداد، مکان و ظرفیت بهینه هر یک از کارخانه ها و انبارها، به منظور ارضای تقاضای مشتریان با کمترین هزینه است (Amiri,2006).»

بازدیدها: 653