مقدمه

واژه لجستیک توسط انجمن مدیریت لجستیک بدین صورت تعریف می شود:

لجستیک به قسمتی از فرآیند زنجیره تامین که برنامه ریزی، پیاده سازی و کنترل جابجایی و انبارش کالاها از تولید تا رسیدن آن به دست مشتری را بر عهده دارد گفته می شود.

 امروزه مدیران به خوبی نسبت به اهمیت بهینه سازی سیستم لجستیکی خود در راستای ارضای نیازهای مشتری و صرفه جویی در هزینه های هنگفت مربوط به آن آگاهند. با توجه به مقاله Simchi Levi و همکارانش که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت، در حال حاضر بالغ بر ۱۰ تا ۱۵ درصد کل میزان فروش شرکت ها را فعالیت های مرتبط با فرآیند تامین- موجودی زنجیره تامین، مراکز توزیع و حمل و نقل تشکیل می دهند. اما نکته قابل توجه در این میان این است که هزینه این عناصر در زنجیره تامین به یکدیگر وابسته اند. به عنوان مثال، میان هزینه های ثابت مکانیابی و هزینه های حمل و نقل یک رابطه تعادلی وجود دارد چرا که با احداث مراکز توزیع بسیار، هرچند با هزینه هنگفت مکانیابی تسهیلات مواجه خواهیم بود اما هزینه های حمل و نقل به میزان قابل توجهی کاهش خواهند داشت. همین امر در مورد توزیع و مدیریت موجودی صادق می باشد. احداث مراکز توزیع اندک، هزینه های بالای حمل و نقل و البته هزینه های اندک موجودی را با توجه به «تاثیر پخشی ریسک[۱]» که در مقاله آتی تشریح می گردد در پی خواهد داشت. بنابراین توانایی و در واقع مدیریت تلفیق عناصر زنجیره تامین (مکانیابی تسهیلات، حمل و نقل و مدیریت موجودی) چالشی اساسی برای شرکت ها در جهت کسب منافع بیشمار آن در بازار رقابتی کنونی به شمار می آید.

سطوح مدیریت زنجیره تامین

مقالات و فعالیت های صورت گرفته مرتبط با مدیریت زنجیره تامین به سه سطح سلسله مراتبی کلی زیر تقسیم می شوند که هر چند مرز کاملا مشخصی را میان آن ها نمی توان تعیین نمود، اما در عمل سطح مدیران تصمیم گیرنده در خصوص هر مورد، سطح آن تصمیم را مشخص می نماید.

سطوح مدیریت زنجیره تامین

  • استراتژیک (بلند مدت)
  • تاکتیکی (میان مدت)
  • عملیاتی (کوتاه مدت)

مطالب مشابه  مسئله حمل و نقل -مکانیابی

سطح استراتژیک (بلند مدت)

تصمیمات این سطح توسط مدیران ارشد اتخاذ می شود. تصمیمات استراتژیک به آن دسته از تصمیم گیری هایی اطلاق می شود که علاوه بر اینکه در بلند مدت بر عملکرد شرکت تاثیر می گذارند، بودجه و هزینه های بالایی را نیز به خود معطوف می کنند.

سطح تاکتیکی (میان مدت)

تصمیمات این سطح توسط مدیران میانی اتخاذ می شود. تصمیمات تاکتیکی به آن دسته از تصمیم گیری ها اطلاق می شود که علاوه بر اینکه در میان مدت بر عملکرد شرکت تاثیر می گذارند بودجه و هزینه های کمتری نسبت به تصمیمات استراتژیک را نیز به خود معطوف می کنند.

سطح عملیاتی (کوتاه مدت)

تصمیمات این سطح عموماً توسط مدیران میانی و مدیران سطوح پایین تر اتخاذ می شود. تصمیمات عملیاتی نیز به آن دسته از تصمیم گیری های اطلاق می شود که در کوتاه مدت بر عملکرد شرکت تاثیر می گذارند و بودجه و هزینه های کمتری را نسبت به تصمیمات استراتژیک و تاکتیکی به خود معطوف می کنند.

جایگاه مسئله مکانیابی در سطوح زنجیره تامین

در این بین، مسئله مکانیابی تسهیلات جز تصمیمات استراتژیک محسوب می شود؛ چرا که تصمیم گیری در مورد مکان تسهیلات معمولا ثابت بوده و حتی به ندرت ممکن است در میان مدت با تغییر مواجه شود. به عنوان مثال تغییر مکان تسهیلات تولیدی و پشتیبانی در شرکت های خودروسازی، علاوه بر اینکه هزینه های بسیار زیادی را در پی خواهد داشت معمولا در کوتاه مدت یا میان مدت هیچ تغییر ساختاری در ارتباط با آن ها روی نخواهد داد و در یک بازه طولانی از آن ها استفاده خواهد شد.

جایگاه موجودی و حمل و نقل در سطوح زنجیره تامین

از طرف دیگر، سیاست کنترل موجودی، انتخاب نوع سیستم حمل و نقل و تعیین ظرفیت آن، مدیریت و طراحی انبار و مسیریابی وسایل ترابری نیز از جمله نمونه های تصمیمات تاکتیکی/عملیاتی هستند که در درجه دوم اهمیت پس از مکانیابی تسهیلات و مراکز توزیع قرار می گیرند. چرا که در پاسخ به مکان تسهیلات تغییر پذیر بوده و در کوتاه مدت و میان مدت بدون ایجاد مشکل قابل ملاحظه ای در آن ها می توان سطح آن ها را تغییر بخشید و تغییر دادن آن ها مستلزم صرف هزینه های بسیار پایین تری نسبت به تغییر در مکان تسهیلات تولیدی و پشتیبانی به دنبال خواهد داشت. لذا به اینگونه تصمیم گیری ها که در درجه دوم اهمیت پس از مکانیابی تسهیلات قرار دارند تصمیمات تاکتیکی گفته می شود (Miranda&Garrido,2005).

مطالب مشابه  مسئله چیدمان پویای تسهیلات: اهمیت مسئله (بخش سوم)

رویکرد یکپارچه در مدل سازی سطوح مختلف زنجیره تامین

به طور سنتی، مدل های بهینه سازی زنجیره تامین بر روی جنبه های استراتژیک طراحی زنجیره تامین (مکانیابی تسهیلات) و یا بر روی جنبه های تاکتیکی آن (مدیریت موجودی) تمرکز داشتند و نه به طور همزمان بر روی هر دو آن ها. اما در سال های اخیر، مسئله تلفیق مکانیابی تسهیلات و مراکز توزیع و مدیریت موجودی مورد توجه محققان قرار گرفت. لازم به ذکر است که مدل کردن همزمان مدیریت موجودی و طراحی شبکه های توزیع (مکانیابی تسهیلات) در صنایعی که دارای هزینه نگهداری بالا (مثلا صنایع غذایی فریز شده) هستند و تقاضای متغیری دارند اهمیت خاصی پیدا می کند. علت اهمیت این امر آنست که در صنایع دیگر، هزینه های نگهداری موجودی نسبت به هزینه های مکانیابی تسهیلات بسیار ناچیز می باشد. اما همین امر در مورد هزینه های نگهداری بالا در صنایع غذایی شکل دیگری به خود می گیرد. با توجه به بالا بودن هزینه های نگهداری مواد غذایی، علی الخصوص در آن دسته از مواد غذایی که به نگهداری مخصوصی نیاز دارند (مثلا باید در سردخانه ها و به صورت فریز شده نگهداری شوند) لازم است تاثیر هزینه های نگهداری موجودی بر مکان تسهیلات به طور دقیق تری سنجیده شود تا از این طریق بتوان کاهش قابل ملاحظه ای را در مجموع هزینه های شرکت ایجاد نمود و شرکت را به سوی ارتقای سطح بهره وری کلیه عوامل تولیدی و پشتیبانی و در نهایت سودآوری شرکت در بلند مدت سوق داد.

نخستین تلاش در مدل سازی یکپارچه تصمیمات زنجیره تامین

Shen در سال ۲۰۰۰ و همچنین Daskin و همکارانش در سال ۲۰۰۲ یک مدل LMRP[2] را با در نظر گرفتن هزینه های موجودی مورد انتظاری ارائه نمودند که به تصمیم گیری در مورد مکانیابی تسهیلات می پردازد. در حقیقت ایشان توانستند مدل های استراتژیک را با مدل های تاکتیکی در یک مدل ادغام نمایند و راهی نو را پیش پای محققان بگشایند. به عبارت دیگر، در جهت هر چه بیشتر نزدیک کردن سمت و سوی پژوهش به سوی دنیای واقعیت حرکت نمودند.

پاورقی ها

  • [۱] Risk-pooling
  • [۲] Location Model with Risk Pooling (LMRP)

بازدیدها: 91