اعتبارسنجی مدل چیست و چه اهمیتی در حوزه تحقیق در عملیات دارد. در یک تعریف مختصر اعتبارسنجی را میتوان فرآیندی دانست که در پی اظهار یا اثبات صحیح بودن و قابل استناد بودن یک چیز یا یک مفهوم است. اعتبارسنجی یکی از ارکان مهم در پژوهش و مقاله نویسی می باشد. در این مقاله که برگرفته از مقاله مروری لاندری و همکارانش می باشد، با بخشی از این مفهوم آشنا خواهیم شد. پس با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
اعتبارسنجی: یک فرآیند تاریخی در تحقیق در عملیات
نگاهی به تاریخچه اعتبارسنجی مدل در تحقیق در عملیات نشان می دهد که اعتبارسنجی بسته به دوره و زمینه مورد بحث آن به صور مختلفی تفسیر شده است. در خلال سال های اخیر در تحقیق در عملیات، مفهوم اعتبارسنجی مدل معمولا به طور ضمنی شامل ایده هایی مانند مفید بودن (usefulness)، کاربردی بودن (usability)، نمایندگی (representativeness) و ملاحظات هزینه ای (cost considerations) بوده است، اگر چه اهمیت نسبی این موارد نسبت به یکدیگر متفاوت می باشد. برای پیشگامان حوزه تحقیق در عملیات، دانشمندی نظیر Blackett، Waddington، Morse، Kimball و Koopma، موضوعات مفیدبودن، کاربردی بودن و هزینه به صورت طبیعی بواسطه یک رابط کاربری موثر و بی عیب و نقص حل شده است [۱]. لازم به ذکر است که این پیشگامان حوزه تحقیق در عملیات دانشمندان علوم طبیعی بوده اند و آن ها اینگونه فکر و رفتار می کردند. در زمانی که این محققان به صورت رسمی موضوع تحقیق در عملیات را آغاز کردند، مفهوم مفید بودن مرکز توجه اعتبارسنجی مدل در علوم طبیعی بوده است. اما به جهت ماهیت این مسائل این پیشگامان به این نتیجه رسیدن که مفهوم مفید بودن مدل تقریباً واضح بوده و به تنهایی به عنوان یک موضوع در اعتبارسنجی قابل طرح نمی باشد. این پژوهشگران حوزه تحقیق در عملیات بیشتر نگران سنجش درجه نمایندگی مدل بودند و به این نتیجه رسیدن که مفید بودن مدل بدون در نظر گرفتن نمایندگی، یک مفهوم تو خالی و پوچ است.
پیشگامان این حوزه در گذر زمان جای خودشان را تازه واردترها دادند. تازه واردها بیشتر به بررسی اعتبار مدل ها صرفاً بر اساس بُعد نمایندگی آن ها تمایل داشتند. بنابراین بحث اعتبارسنجی و نمایندگی مفاهیم معادل و هم تراز یکدیگر شدند. اما همانطور که بعدتر راجع به آن صحبت خواهد شد، ماهیت مسائلی که تازه واردهای با آن ها سروکار داشتند تغییر نمودن و بنابراین ارتباط قوی بین مفاهیم نمایندگی و مفید بودن دیگر مانند گذشته صحیح نبود.
تا زمانی که خروجی های مدل ها مورد تردید قرار نگرفته بودند، ارتباط چندانی فیمابین اعتبار مدل ها و «فرآیند مدل سازی» وجود نداشت. با افزایش پیچیدگی و حجم مسائل، موقعیت هایی که در آن ها ابزارهای تحقیق در عملیات مورد استفاده قرار گرفتند نیز افزایش یافت و موضوع کاربردی بودن مدل ها به موضوعی مهم و جدی بین توسعه دهندگان مدل ها و کاربران مدل ها تبدیل شد. این چالش سبب پیدایش گروه جدیدی تحت عنوان «ارزیابان مدل (model assessors)» که فعالیت اصلی آن ها تحلیل و ارزیابی مدل ها برای تصمیم گیرندگان می باشد، شد. بنابراین تصمیمات و سیاست های مربوط به مدل ها از طرف سه موجودیت توسعه دهندگان مدل ها، کاربران مدل ها و ارزیابان مدل ها احاطه شد. ارزش ها و رفتارهای این گروه ها یک بُعد جدیدی برای مفاهیم مفید بودن و کاربردی بودن در اعتبارسنجی مدل ها تعریف نمود.
مشکل اعتبارسنجی از دیدگاه مدیریتی
این مقاله مشکل اعتبارسنجی را از دیدگاه مدیریتی مورد بحث قرار می دهد. این اقدام شامل ویژگی های ذیل می باشد. اولاً، هیچ کسی نمی تواند فرآیندهای مدل سازی و اعتبارسنجی را به صورت جداگانه اجرا و مدیریت نماید. ساخت یک مدل شامل درگیر شدن همزمان در فرآیند اعتبارسنجی آن نیز هست. ثانیاً از منظر عملیاتی، بایستی اعتبارسنجی مدل را به عنوان یک مجموعه از تصمیمات متصل به هم در نظر گرفت که بر این اساس، اعتبارسنجی مدل خود یک سیستم تصمیم قلمداد می شود. سوماً، به منظور حصول اطمینان از بُعد مفید بودن اعتبارسنجی، مشارکت فعال بازیگران اصلی در فرآیند اعتبارسنجی مدل و نیز توجه به «زمینه مسئله مورد بررسی»، مورد تاکید است. این نوع نگاه مدیریتی به موضوع اعتبارسنجی مدل بر اساس برداشتی که هر فرد از ادبیات مرتبط دریافت می نماید، توجیه می شود.
اینطور به نظر می رسد که بسیاری از نویسندگان در سردرگمی بین دو ویژگی به ظاهر متناقض هستند:
- علمی بودن و
- کاربردی بودن.
درجه علمی بودن معمولاً به توسعه تناظر مدل با یک سیستم واقعی مربوط می شود. این تفسیر از فعالیت علمی معمولاً یک حس محدود از اعتبارسنجی که بیانگر مفهوم «نمایندگی» است را در اختیار قرار می دهد. «نمایندگی» هر چند که یکی از ابعاد مهم در اعتبارسنجی مدل ها می باشد، اما بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با مفهوم «مفید بودن» بی معنی خواهد بود.
بازدیدها: 1286